کتاب «فهم زمانه» روانۀ بازار نشر میشود
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۱۱۵۰۸
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، یعقوب توکلی که پیش از این مقالهها و کتابهای متعددی در حوزۀ تاریخنگاری انقلاب اسلامی و پژوهش پیرامون شخصیتهای انقلاب به رشتۀ تحریر درآورده است، این بار به بررسی زندگی و زمانۀ شهید عبدالحمید دیالمه پرداخته است. کتاب حاضر در دل بررسی زندگی پرفراز و نشیب شهید دیالمه، وجوه خاص و کمتر اشاره شدۀ شخصیت این شهید را به تصویر کشیده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عنصر جوان متعهد انقلابی، به مفهوم جوانی که احساس مسئولیت و نقشآفرینی کند، یکی از عناصر مهمی است که رهبر معظم انقلاب، در بیانیۀ گام دوم انقلاب بر آن تأکید داشتند. ایشان در کنار سه عنصر مهم «عظمت نهضت»، «عظمت راه رفته» و «عظمت چشمانداز پیش رو»، از عنصر «جوان متعهد» نام بردند و شهید دیالمه را باید یکی از مصدایق این عنصر در تاریخ انقلاب اسلامی دانست. نام دیالمه با ایستادگی در برابر اندیشههای لیبرال و خطوط التقاطی و افشای خط نفاق در بدنۀ انقلاب اسلامی گره خورده است؛ اما باید دانست این همۀ وجوه دیالمه نیست.
شناخت یک جوان دانشگاهی از عمق جریان تقابلی حق و باطل در تاریخ که برگرفته از انس او با قرآن کریم است و شوق او در احیای تفکرات شیعی با یادگیری از آموزههای ناب معصومین، نقطۀ کانونی دستیابی به شخصیتی است که با کارنامهاش نشان داد، تحصیلکردۀ دانشگاهی با عقاید شیعی خالص بدون گرایش به چپ و راست هم وجود دارد که هم با طاغوت مبارزه میکند و هم از اختلاط دین با هر ایسم دیگر جلوگیری میکند. مبارزی که خط قرمزش تسلیم نظری و عملی در برابر مکتب اهلبیت بود و عقلانیت را در بستر فهم دین به کار میگرفت. آمادگی فکری و عملی برای گفتگو و مناظره با هر قشر و طیفی را داشت و باور به اینکه گفتگو، روش بسیارمفیدی برای انتشار پیامهای مکتب است. درکنار این همه، هنر خوبشنیدن و تفکیک احترام به منحرف از احترام به انحراف، جلسههای او را به الگویی دینی برای کرسیهای آزاداندیشی تبدیل کرده بود. بیشتر مخاطبان او ذهنهای پرسؤال، صاحبان شبهه و تردیدکنندگانی بودند که از قضا دیالمه خود در جستوجوی آنان بود.
دیالمه را باید یک سبک دانست؛ سبکی که امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند تکرار آن هستیم. جوانان انقلابی بدان نیازمندند تا دچار افراط و تفریطها نشوند. دانشجویان بدان احتیاج دارند تا مفهوم جنبش دانشجویی را با تابلوی اعلانات برای اینوآنشدن اشتباه نگیرند و اهل سیاست بیاموزند تا به بهانۀ هدف، از ابزار باطل بهره نگیرند.
یعقوب توکلی، پژوهشگر و نویسندۀ این کتاب، ساعتهای زیادی را به گفتگو با خانواده، دوستان نزدیک و شاگردان شهید دیالمه گذرانده است. سپس به روایت شنیدههایش از زندگی جوانی پرداخته که باید او را یکی از سرمایههای انقلاب اسلامی دانست.
کتاب حاضر، برشی از حیات شهید و متمرکز بر بخشی از مبارزات او پیش از انقلاب اسلامی است. ناگفتههایی که مخاطب را به لایههای زیرین فضای دانشگاهی قبل از انقلاب، در یکی از مهمترین شهرهای ایران، یعنی مشهد میبرد. شهری که همواره میزبان اندیشهها، طیفها، تشکلهای متنوع و حتی شخصیتهای تأثیرگذار بوده است و بیتردید، نقشآفرینی گسترده در چنین فضایی، بهویژه برای جوانی که زادۀ آن شهر نیست، امری دشوار و نشانۀ مجاهدت اوست.
کتاب فهم زمانه در ۳۴۰ صفحه نگارش و تدوین شده است و مروری بر ابعاد مختلف شخصیتیِ شهید دیالمه است. نویسنده در هر برهۀ زمانی با بیان خاطرات و حوادث زندگی شهید، سعی در ایجاد توصیفی از خصایص اندیشۀ او دارد. اولین قسمتهای کتاب به بیان شرایط خانوادگی و دوران کودکی و نوجوانی او میپردازد. سپس به دوران دبیرستان، کنکور و ورود به دانشگاه مشهد و دوران دانشجویی اشاره دارد. در ادامه به فعالیتهای انقلابی او میپردازد و علاوه بر بیان حوادث و فعالیتهای شهید در دوران انقلاب، مشی او در برابر مسائل مختلف را به تصویر میکشد. کتاب فهم زمانه، در دل خود تصویری از روزهای پرالتهاب پیش و پس از انقلاب و رهمچنین رفتار سازمان مجاهدین خلق را شرح میدهد. کتاب فهم زمانه تلاش دارد، وجوه مختلف شهید دیالمه را بهعنوان یک الگو برای زمانهی ما روشن و ملموس سازد. در آخر باید گفت، سخنرانیها و خاطرات شاگردان تعلیمیافتۀ او، فراتر از مجموعۀ حاضر است؛ اما کتاب حاضر با احصاء از میان آن سطور، تلاش کرده، جرقهای برای پژوهشگران و علاقهمندان باشد تا با واکاوی ابعاد جامع شخصیت این شهید، زمینههای بیشتر آشنایی با این الگوی توانا را برای نسل حاضر و آیندگان فراهم آورند.
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
کلیدواژه: انقلاب اسلامی شهید دیالمه فهم زمانه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۱۱۵۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این شهید حتی موقع به دنیا آمدن فرزندش هم حاضر نشد به خانه برگردد!
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این یک بیت شعر با خط زیبای شهیدسید مهدی شاهچراغ برای همیشه به یادگار ماند: با صدهزار جلوه برون آمدی که من /با صدهزار دیده تماشا کنم تو را. شهیدسید مهدی شاهچراغ معلم و هنرمند خطاط بود. اما دغدغه جنگ و جبهه او را به میدان جهاد کشاند. سیدمهدی نه در دوران جنگ که پیش از آن در عرصه انقلاب و بیداری و آگاهی مردم و هم محلیهایش نسبت به ظلم رژیم شاه سهیم بود. شهید سیدمهدی شاهچراغ خیلی زود به آرزویش رسید و مزد مجاهدتهای خود را در عملیات غرورآفرین الی بیتالمقدس گرفت. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ او آسمانی شد، آنچه درپی میآید ماحصل گفتگو با محترمالسادات شاهچراغ همسر شهید سیدمهدی شاهچراغ است.
بیقرار رفتن بودبنابر روایت ایسنا، سیدمهدی متولد ۶ تیرماه سال ۱۳۳۸ دامغان بود. درسخوان بود و همزمان با درس و تحصیل کار هم میکرد. خدمت سربازیاش را در اصفهان سپری کرد. کمی بعد معلم شد و بعد از آن ازدواج کرد. همسرش میگوید: وقتی ازدواج کردم سنم کم بود. خیلی از کارهای خانه را بلد نبودم. سیدمهدی من را در کارهای خانه مثل آشپزی و لباس شستن کمک میکرد. همیشه نماز را اول وقت میخواند و من بلافاصله پشت سرش میایستادم. نمازهای جماعتمان را هیچگاه از یاد نمیبرم. زندگی خوبی داشتیم. او در دوران انقلاب هم فعالیت داشت. چند روز قبل از پیروزی انقلاب بود. مردم راهپیمایی میکردند. سیدمهدی در جلوی صف راهپیمایان، عکس امام (ره) را به سینه چسبانده بود و شعار میداد. جمعیت به پادگان نزدیک میشد. سیدمهدی میان نظامیان رفت و گروهی از آنها را همراه خود میان مردم کشاند. بعضیها میگفتند: «این چه کسی است که با جرأت آنها را به جمع ما میکشاند.» چند روز بعد پادگانهای ارتش به دست مردم فتح شد. جنگ که شروع شد، سیدمهدی هم بیقرار رفتن شد. جهاد فرصت دوبارهای برای همسرم بود. او کار، درس و معلمی را به عشق حضور در میدان جهاد رها کرد و راهی شد. با اینکه ما منتظر تولد فرزندمان بودیم. اما همین هم مانع سیدمهدی نشد.
خبر تولد فاطمهخدا خیلی زود فاطمه را به ما هدیه کرد. خبر تولدش را در جبهه به او دادند. دوستانش میگفتند: یکی از بچهها فریاد زد: دختر سید مهدی متولدشده! همرزمانش که متوجه شدند، از شادی فریاد کشیدند و تبریک گفتند. شیرینی میخواستند. هرکس به نحوی سر به سر سیدمهدی میگذاشت. بعضیها از دور میگفتند:مبارکه! عدهای هم میپرسیدند:اسم دخترت را چی میگذاری؟ سیدمهدی با خوشحالی جواب داد: فاطمه!
فرمانده گردان رو به سیدمهدی کرد و گفت:شما دیگر برگرد! خانمت به شما احتیاج دارد. بچهها میخواستند از سیدمهدی خداحافظی کنند که او با حرفش همه را متعجب کرده و پاسخ داده بود: من تا آخرعملیات میمانم.
شهادت در بیت المقدسهمرزمش لحظه شهادت کنارش بود. ابوتراب کاتبی بعدها برایم از آن لحظه اینگونه روایت کرد. آتش سنگینی بود. خمپارهای به سنگرشان خورد به طرفشان رفتیم و صدای نالهای شنیدیم. کمرش ترکش خورده بود. میدانستم که به تازگی پدر شده است. دو انگشتر در دست داشت. آنها را درآوردم و صورتم را نزدیکش بردم و گفتم: سیدجان! بگو هر چی میخواهی بگو! دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید، اما نتوانست و همان لحظه به شهادت رسید. همسرشهید در ادامه میگوید وقتی به شهادت رسید کوچکترین تغییری در صورتش ایجاد نشده بود. چهرهاش همان بود که موقع خداحافظی آخر دیده بودیم. گویی خوابیده بود.
بدرقه با دعای خیرقبل از رفتن به جبهه پیش پدرش رفت تا از او هم اجازه بگیرد. پدرش بعدها برایم گفت سید مهدی آمد و در حالیکه سرش پایین بود به من گفت: پدر! از شما اجازه میخواهم تا با خیال راحت به جبهه بروم. من هم نگاهی به او کردم و پاسخ دادم با وضعی که همسرت دارد من صلاح نمیبینم که تنهایش بگذاری! فردای همان روز برای وداع آخر آمد. من هم که اصرار سیدمهدی را برای رفتن دیدم، رضایت دادم و دعای خیرم را بدرقه راه او کردم و گفتم خدا پشت و پناهت!
فاطمه و شهادت پدرخیلی طول نکشید که خبر شهادت سیدمهدی را برای خانواده آوردند. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ در عملیات الی بیتالمقدس سیدمهدی به آرزویش رسید. تشییع پیکر شهید خیلی شلوغ بود. بسیاری از مردم آمده بودند تا حضورشان تسلی خاطر بازماندگان باشد. فاطمه، چند روزه بود. دائم گریه میکرد. فاطمه را روی سینه پدر شهیدش گذاشتند آرام شد.
از شهید سیدمهدی شاهچراغ وصیتنامهای بر جا ماند که در یازدهمین روز از اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ و تنها چند روز قبل از شهادتش آن را نوشت. شهید سیدمهدی شاهچراغ بسیار ولایتمدار بود. او در این نوشتار در کنار توصیههایی که به خانواده داشت از ملت ایران خواسته بود که برای امام دعا کنند.
۲۷۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901499